پارميداپارميدا14 سالگیت مبارک

بهشت كوچك من

بدون عنوان

عشق مامانی، سه شنبه رفتیم (خانه کودک و مادر )خیلی جالب بود محیطی عالی و مناسب برای توی گلم به راحتی می توانستی بازی کنی و کلی اسباب بازی در اختیارت بود. و با بچه های زیادی دوست شدی هر دو از اینکه ساعتی را در آنجا گذرانیدم خوشحال بودیم. موقع برگشتن یک لنگه کفش ات را گم کردی که باعث خنده مان شده بود. و البته مجبور شدم تا خونه بغلت کنم.   کلمات بیشتری را یاد گرفتی و موقع کتاب ورق زدن کلماتی را ادا می کنی که من اصلا نمی فهمم.  وا نمود می کنی که داری کتاب می خوانی و از ما می خواهی که مزاحمت نشویم. گاهی سرت را بلند  و یواشکی نگاه می کنی ببینی حواس ما بهت هست یا نه! بعد دوباره با یک لبخند قشنگ شروع می کنی بلند بلند خواندن...
28 دی 1390

بدون عنوان

شیرین خونه، دخترم، دختر نازم، سلام ، خوبی عزیزم امیدوارم همیشه خوب و سرحال و سلامت باشی. امروز که این مطلب را می نویسم ١٧ دی ماه ١٣٩٠ است و شمای گلم سه چهار روز است که ٢٠ ماهه شدی. ماشااله هر روز شیرین تر می شوی. خونه تا ٢٠ ماه پیش تقریبا ساکت و کمتر صدای خنده می شنیدیم اما بخاطر وجود نازنین ات خانواده روح و انرژی تازه ای گرفته مامان و بابا و دادا را حسابی سرگرم کردی پر از انرژی و شادابی هستی تنها شاید یک زمان کوتاه سرگرم بازی با اسباب بازی هایت می شوی بقیه ساعات که خواب نیستی دوست داری با بقیه بازی کنی . من و بابا از زانو ناقص شدیم از بس روی پاهای ما وقتی رو مبل نشستیم تاب بازی می کنی. جدیدا چپ و راست با گوشی شماره می گیری (البته شماره های...
17 دی 1390

پارميدا و نصحيت هاي ماماني

عسل مامان، امروز تصمیم گرفتم برایت چند جمله ای بنویسم و این کار را با کلی ذوق و شوق انجام دادم تقریبا به آخرا رسیده بودم که برق قطع شد و تمام نوشته های این قسمت پرید. سعي مي كنم خلاصه اي از نوشته ام را به ياد بيارم و برات بنويسم به بزرگي خودت ببخش ماماني ديگه. برات نوشتم كه عجله اي نيست براي اينكه در وبت پر كنم از نصحيت و وصيت و از جمله هاي بزرگان و اديبان و .. .  كپي كنم و با چند تا گل و بلبل بهش آب و تاب بدم تا بلكه روزي توي عزيزم حوصله كني و بخواني و شايد از آنهمه چيزي بدست آوري. نظرم اينست كه با هم و در كنار هم تجربه كسب كنيم حرف بزنيم حرف هاي ديگران را گوش كنيم ياد بگيريم و ياد بدهيم. و اگر نياز پيدا كرديم كه حتما چ...
14 دی 1390

پارميدا و نماز خواندن

    خانوم كوچولوي مامان، دقيقا نمي دانم از چه زمان ولي خيلي وقت است كه   بعضي از اعمال نماز را انجام مي دهي قنوت ركوع و سجده و كلمات را يواش يواش و زير لب  ميگي و گاهي وانمود مي كني كه كسي را در موقع نماز خواندن نمي بيني و خيره به مهر نگاه مي كني. جديدا يكي از چادر هايم را قيچي كردم و برات يك چادر كوچولو درست كردم خيلي بهت مي ياد چند تا عكس هم ازت دارم كه سر فرصت مي زارم، بابايي كيف مي كند وقتي باهاش نماز مي خواني. جالب كه تركيبي از نماز خواندن مردانه و زنانه را ياد گرفتي مثلا مثل بابا دستاتو تكان مي دي  موقع تكبير گفتن و  بعضي وقتا مثل ماماني  مي خواهي پشت ميز نماز بخواني. و جالب اينكه وقتي نماز جما...
7 دی 1390

پارميدا و كارهايش

نازنینم، مهربونم، شیرینم، سلام روزها می گذرد و ما هر روز شاهد بزرگ شدنت هستیم، شاهد یاد گرفتن ها، خنده ها، بازی ها، شیطنت ها، بازی گوشی ها، لوس کردن ها، گریه ها، جیغ کشیدن ها، تکرار کردن هاي کارها و حرکات دیگران، کلمات را غلط ادا کردن ها و خلاصه آنچه که هستی و می خواهی باشی، ما عاشقانه دوستت داریم و برای سلامتی و شادی و موفقیتت در تمام مراحل زندگی دعا  مي كنيم و با تمام وجود تلاش مي كنيم كه مسير را براي موفقيت و سربلندي ات هموار سازيم و مثل تمام پدر و مادرها آرزو داریم سربلند باشی. انشااله همانطور که حدس می زدم شب یلدا بهت خیلی خوش گذشت حسابی بازی کردی و کلی برایمان رقصیدی و تا جایی که مجبور شدیم جلویت را بگیریم هن...
4 دی 1390

پارميدا و شب يلدا

پارمیدای من یلدات مبارک   اينجا راديو دل است، صداي مرا از عمق قلبم مي شنويد اين يك پيام نيست، يك احساس پاك است كه مي گويد بهترين ها را با پاك ترين نيت براي دل مهربانت از خدا مي خواهم  يلدايت مبارك عزيزم   مطمئن هستم امشب خيلي بهت خوش مي گذره همه فاميل خونه مامان بزرگ جمع مي شوند، دور برت حسابي شلوغه، هندوانه مي خوريم (تو هم كه عاشق هندوانه هستي، نوش جانت) آخرين شب پاييز را مي گذرانيم و براي فرا رسيدن زمستان زيبا شادي مي كنيم. امشب بايد هنر نمايي كني شعر يك توپ دارم قل قليه را ياد گرفتي البته با هم مي خونيم ، مامان، ي ك توپ دارم پارميدا ، قل قلي مامان، سرخ و سفيد و ...
4 دی 1390
1